طرحکلی اندیشه اسلامی در قرآن
هفته اول، 2 اسفند 97
سوالی که کلاس طرح کلی اندیشه اسلامی می خواهد به آن جواب بدهد چیست؟ ما طرح واره کلی اسلام را می خواهیم. چرا طرح واره کلی اسلام؟ شما به هیکل و…
هفته اول، 2 اسفند 97
سوالی که کلاس طرح کلی اندیشه اسلامی می خواهد به آن جواب بدهد چیست؟ ما طرح واره کلی اسلام را می خواهیم. چرا طرح واره کلی اسلام؟ شما به هیکل و شاکله دین که نگاه کنی معلوم است که ولایت فقیه دارد. مثل این که انسان دوتا دست دارد نیاز به استدلال داشتهباشد. به طوری که اگر کسی با ده تا استدلال بگوید که سه تا دست دارد، نمی پذیرید. امام می گوید شاکله دین پیش روی شماست اما اینقدر این شاکله از چشم شما دور شده که درمورد بدیهیات دین استدلال می خواهید.
اسلام در کنار سطور نوشته شده اش سطور نانوشتهی کمتر گفته شده ای دارد که ذات دین هستند و اینقدر بدیهی است که آن را نمی گویند. میخواهیم شواهدی بر قامت و طرح واره کلی دین بیاوریم.
تا الان این چیزی که شما از دین دیده اید چیست؟ آموزه هایی از گزاره های دین است و دین به اندازه موهای سرتان آموزه دارد. حتی ممکن است یک جایی بگوید اینجا را به عقلت سپردم، اینجا آموزه دینی وجود ندارد ولی راهبرد دینی وجود دارد.
ما اگر بخواهیم به کلیت دین نگاه کنیم باید با یک مدل مختصاتی نگاه کنیم. مدل مختصاتی همان هیکل است. این نگاه، متفاوت از نگاهی است که وارد گذارهها می شود. تفاوت این دو نگاه (مختصاتی و گذارهای) این است که نگاه گذارهای گیج کننده است. این بحر مواج ساحل ندارد.
کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی منبرهای منظومه عقاید اسلامي آیت الله خامنه ای در سال 53 است. آخرین نسخه نیست ولی یکی از بهترین نسخههای موجود است. این کتاب طرح اسلام به صورت مسلکی اجتماعی و دارای اصولی منسجم و یک آهنگ که ناظر به زندگی انسانها و یکی از فوری ترین ضرورتهای تفکر مذهبی است را بیان میکنند.
آیت الله خامنه ای در این کتاب با سه دغدغه کلی کار دارد: 1- کل متماسک و متحدالاجزا 2- ناظر به زندگی جمعی انسانها 3- متکی به اصیلترین منبع اسلامی یعنی قرآن
کل متحد و متماسک الاجزا یعنی کلیت اسلام را بشناس.
حال این کلیت اسلام چرا باید ناظر به زندگی جمعی انسانها باشد؟ بخش فردی دین استدلالی است یا بخش اجتماعی؟
وقتی به اسلام نگاه کنیم بخش فردیاش گستردهتر است یا بخش اجتماعیاش؟ کدام بخش بیشتری از آموزه ها را دربرمی گیرد؟
وقتی شاکلهی دین را نشناسیم متوجه نمی شویم که اسلام چیزی به اسم جنبه فردی ندارد. حرف مرحوم علامه است در المیزان که اصلا اسلام جنبه فردی ندارد. نه این که اسلام به تربیت فرد کاری ندارد. مرحوم علامه، شهید مطهری و خیلی از اندیشمندان اسلامی روی این نکته تاکید دارند.
وقتی آدمها ترکیب شدند و جامعه به وجود آمد افراد ذیل جامعه موجودند. لذا تعبیر دقیق این است اسلام یک دین اجتماعی است و حتی زمانی که می خواهد افراد را تربیت کند در ضمن اجتماع تربیت می کند. اگر ظرفیت اجتماعی فعال نشد احتمالا می شود یک کارهایی کرد ولی هدف حداقلی اسلام است و دیگر نمیتوان اسم آن را حرکت تعالی بخش بشر که مدنظر اسلام است، گذاشت. دغدغه دوم آقای خامنه ای این است که اسلام اساسا یک پدیده اجتماعی است.